سلام

وقتی خبر عروج سردار اسلام حاج احمد سوداگر مشاهده کردم باورم نمی شد که ایشان ازمیانمان رفته است .آخر اولین بار که درموردش شنیده بودم درکتاب جاده سربی بود کتابی که یک روزه خواندمش آنقدر خاطراتش برایم جذاب و آموزنده بود که تصمیمم گرفتم بروم از زبان خودش خاطراتش را بشنوم  وهمین هم شد یک روز در لانه جاسوسی برای دوستان آمده بود از جنگ صبحت  می کرد وقتی صحبتش تمام شد آمدم بیرون ودیدم دورش راگرفته اند ونمی شود اینطور با ایشان صحبت کنم تصمیم گرفتم زمانی می خواهد سوار ماشینش شود با او صحبت کنم هنگام سوار شدن به ایشان گفتم امکان دارد همراه شما سوار شوم وسوالاتم را بپرسم  ایشان موافقت کرد وتا مصلا همراهشان رفتم وتا آنجا سوال می کردم وایشان جواب می داد  تااینکه  گفت بقیه سوالات رو چند روز دیگر بیا دفتر بشینیم جواب بدهم .چند سال گذشت  تا اینکه جلسات بسیار تداوم پیدا کردوتا امروز که خبر این عروجش را مشاهده کردم  .انشا الله روحش شاد .

سردار احمد سوداگر

سردار احمد سوداگر

سردار احمد سوداگر

غرب :از راست سردار حاج احمد سوداگر

سردار احمد سوداگر

خرمشهر : یکی از سنگر های عراقی این عکس را خیلی دوست داشت بهم گفت خاطراتش را در امورد این عکس در کتاب آورده ام ولی نتوانسم عکس را پیدا کنم بنده هم سری به آرذشیو زدم واین عکس را برایش بردم .

شدای روحش فاتحه ای بفرستیم